ﺩﺍﻧﺴﻴﺘﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻭ ﻭﻗﻮﻉ ﺷﻜﺴﺘﮕﻲﻫﺎي ﻓﺸﺎﺭي ﻣﻬﺮﻩﻫﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﻳﺴﻚ ﻓﺎﻛﺘﻮﺭﻫﺎي ﻫﺎﻳﭙﺮﻛﺎﻳﻔﻮﺯ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﻳﺎﺩ ﻣﻲﺷﻮﺩ، ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺣﺎﻛﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﺪﻭﺩ ٣٠% ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﺑﺎ ﺩﺭﺟﻪ ﻛﺎﻳﻔﻮﺯ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ٥٥ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺯ ﺷﻜﺴﺘﮕﻲ ﻣﻬﺮﻩﻫﺎ ﺭﻧﺞ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ. ﺑﺪﻳﻦﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻲﺭﺳﺪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺩﻳﮕﺮي ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺿﻌﻒ ﻭ ﺍﺧﺘﻼﻝ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻋﻀﻼﻧﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺯ ﻭ ﻳﺎ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻮﺭﻣﻴﺘﻲ ﻧﻘﺶ ﭘﺮﺭﻧﮓﺗﺮي ﺑﺎﺯي ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻋﻀﻼﺕ ﺍﻛﺴﺘﺎﻧﺴﻮﺭ، ﺳﺎﭘﻮﺭﺕﻛﻨﻨﺪﻩﻫﺎي ﺍﺻﻠﻲ ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪﺍي ﻛﻪ ﺣﻔﻆ ﭘﺎﺳﭽﺮ ﻗﺎﻳﻢ ﺗﻨﻪ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺟﺎي ﺗﻌﺠﺒﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻳﻦ ﻋﻀﻼﺕ ﺩﺭ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻭ ﺣﻔﻆ ﺳﻄﺢ ﻣﻄﻠﻮﺑﻲ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﺒﺎﺽ ﺍﻳﺰﻭﻣﺘﺮﻳﻚ، ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺗﻨﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﺳﺘﺎي ﻧﺮﻣﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ، ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﻃﻮﻝ ﺍﻳﻦ ﻋﻀﻼﺕ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﭘﺎﺳﭽﺮ ﻛﺎﻳﻔﻮﺗﻴﻚ، ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﺭﻭﺩيﻫﺎي ﺁﻭﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﻜﺎﻧﻮﺭﺳﭙﺘﻮﺭﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺳﺒﺐ ﺍﺧﺘﻼﻝ ﺣﺲ ﻋﻤﻘﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺟﺰﺍي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺣﺲ ﻋﻤﻘﻲ، ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻲﺭﺳﺪ ﭘﺲ ﺧﻮﺭﺍﻧﺪ ﻧﻴﺮﻭ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩﻫﺎي ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎي ﻧﺮﻡ ﻭ ﻓﺎﺳﻴﺎ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ، ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﭘﺎﺳﭽﺮ ﺍﻳﺪﻩﺁﻝ ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ ﺭﺍ ﺑﺎﺯي ﻛﻨﺪ، ﭼﺮﺍﻛﻪ ﺩﺭﮎ ﻭ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﺩﻗﻴﻖ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﻨﺸﻦ ﻋﻀﻼﻧﻲ، ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻻﺯﻡ ﺟﻬﺖ ﺑﻪﻛﺎﺭﮔﻴﺮي ﻋﻀﻼﺕ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕﻛﻨﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﻲ ﻣﺮﻛﺰي ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺯ ﺭﺍﺳﺘﺎي ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲﺩﻫﺪ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻲﺭﺳﺪ ﺩﺭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﺎﺕ ﭘﺎﺳﭽﺮﺍﻝ، ﻧﻘﺶ ﻋﻀﻼﺕ ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﺒﻪ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﻴﺮﻭ ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﻈﺮ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﺩﻗﻴﻖ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺁﻥ، ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ ﻣﻌﻴﺎﺭ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺍﺛﺮﺑﺨﺸﻲ ﻣﺪﺍﻟﻴﺘﻪﻫﺎي ﺩﺭﻣﺎﻧﻲ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﻇﺎﻫﺮي ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻋﻮﺍﻣﻠﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺯ ﻭ ﻳﺎ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻮﺭﻣﻴﺘﻲ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﻟﻴﺘﻪﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕﻛﻨﻨﺪﻩﻫﺎي ﺧﺎﺭﺟﻲ ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪﻃﻮﺭ ﺭﺍﻳﺞ ﺩﺭ ﺍﺻﻼﺡ ﺩﻓﻮﺭﻣﻴﺘﻲﻫﺎ ﻭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﺎﺕ ﭘﺎﺳﭽﺮﺍﻝ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﺍﺭﺗﻮﺯﻫﺎي ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺗﻮﺯﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﻝﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢﻫﺎي ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺟﻬﺖ ﻛﺎﻫﺶ ﺯﺍﻭﻳﻪ ﻛﺎﻳﻔﻮﺯ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﻃﺮﺍﺣﻲ ﻭ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺳﭙﺎﻳﻨﻮﻣﺪ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭ ﻣﻮﻓﻖﺗﺮﻳﻦ ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎﺳﺖ، ﭼﺮﺍﻛﻪ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺍﺛﺮﺑﺨﺸﻲ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﺻﻼﺡ ﭘﺎﺳﭽﺮ ﭼﺸﻢﮔﻴﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻛﻨﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺍﺭﺗﻮﺯ ﺍﺳﭙﺎﻳﻨﻮﻣﺪ ﺑﺮ ﺍﺻﻼﺡ ﺯﺍﻭﻳﻪ ﻛﺎﻳﻔﻮﺯ، ﺣﺲ ﻧﻴﺮﻭ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺣﺪﺍﻛﺜﺮ ﺍﻧﻘﺒﺎﺽ ﺍﺭﺍﺩي ﻋﻀﻼﺕ ﺍﻛﺴﺘﺎﻧﺴﻮﺭ ﺗﻨﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ.
ﺭﻭﺵ ﺑﺮﺭﺳﻲ
ﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﭘﺎﻳﻠﻮﺕ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﻫﺎﻳﭙﺮﻛﺎﻳﻔﻮﺯ ﺳﺎﻛﻦ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎي ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ ﺗﺎ ﺁﺫﺭ ١٣٩٦ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﻜﺪﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﺗﻮﺍﻧﺒﺨﺸﻲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ. ﺍﻓﺮﺍﺩي ﻛﻪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ٦٠ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﺍﻭﻳﻪ ﻛﺎﻳﻔﻮﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺗﻮﺭﺍﺳﻴﻚ ﺁﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﮔﻴﺮي ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻠﻴﻨﻮﻣﺘﺮ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ٥٠ ﺩﺭﺟﻪ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲﺷﺪ ﻭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻛﻤﻜﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ. ﻣﻌﻴﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺭﺍ ﺳﻠﺐ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺷﻜﺴﺘﮕﻲ، ﺟﺮﺍﺣﻲ ﻳﺎ ﺗﺮﻭﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺘﻮﻥﻓﻘﺮﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﺤﺘﺎﻧﻲ، ﺑﻴﻤﺎﺭيﻫﺎي ﺍﻟﺘﻬﺎﺑﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﭙﻮﻧﺪﻳﻠﻮﺯ ﺁﻧﻜﻴﻠﻮﺯﺍﻥ، ﺁﺭﺗﺮﻳﺖ ﺭﻭﻣﺎﺗﻮﻳﻴﺪ، ﺑﻴﻤﺎﺭيﻫﺎي ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﻲ ﻣﺮﻛﺰي، ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ ﻧﻮﺭﻭﻣﻮﺳﻜﻮﻻﺭ ﻭ ﺩﻳﺎﺑﺖ ﻧﻮﺭﻭﭘﺎﺗﻲ، ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ ﺩﺭﻣﺎﻥﻧﺸﺪﻩ ﺷﻨﻮﺍﻳﻲ ﻳﺎ ﺑﻴﻨﺎﻳﻲ ﻭ ﻳﺎ ﻭﺳﺘﻴﺒﻮﻻﺭ ﻭ ﺳﺮﮔﻴﺠﻪ، ﺑﻴﻤﺎﺭيﻫﺎي ﻣﻔﺎﺻﻞ ﻳﺎ ﺑﺪﺷﻜﻠﻲ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﺤﺘﺎﻧﻲ ﻳﺎ ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺕ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎي ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻋﺼﺐ ﻣﺮﻛﺰي ﻭ ﻋﻀﻼﺕ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﻘﻴﻢ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻭﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﻓﺮﺩ، ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺎ ﻣﻌﻴﺎﺭﻫﺎي ﻣﻮﺭﺩﻧﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﻫﺪﺍﻑ، ﺭﻭﺵﻫﺎ ﻭ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﺮﺍي ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﺩ، ﺩﺍﻭﻃﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﺩﺭ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻮﺩ، ﻓﺮﻡ ﺭﺿﺎﻳﺖﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﻲﻛﺮﺩ. ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻓﺮﺍﺩي ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺟﺎي ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺍﺭﺗﻮﺯ ﺍﺳﭙﺎﻳﻨﻮﻣﺪ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﺭﺗﻮﺗﻴﺴﺖ ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺩﺳﺘﻮﺭﻛﺎﺭ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ، ﺍﺭﺗﻮﺯ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺁﻧﺎﺗﻮﻣﻲ ﻓﺮﺩ ﻓﺮﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﺤﻮﻩ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻭ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻥ ﺍﺭﺗﻮﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﻲﺩﺍﺩ. ﺍﻓﺮﺍﺩي ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺟﺎي ﻣﻲﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﻪﻣﺪﺕ ٩ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﺭﺗﻮﺯ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ. ﺑﻪﻣﻨﻈﻮﺭ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮي ﺍﺯ ﮔﺮﻓﺘﮕﻲ ﻋﻀﻼﺕ، ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺍﺭﺗﻮﺯ ﺑﻪﺗﺪﺭﻳﺞ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﻓﺖ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪﺍي ﻛﻪ ﻃﻲ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍﻳﻲ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺑﻪﻣﺪﺕ ٣٠ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪﻣﺪﺕ ٢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺷﺪ، ﺍﻓﺮﺍﺩي ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ شاهد جاي گرفتند، در اين مدت ارتوزي دريافت نكردند و تنها همچون گروه آزمون فعاليتهاي فيزيكي روزمره خود را حفظ كردند.
به منظور به دست آوردن ميزان زاويه كايفوز از دستگاه اينكلينومتر (JTech Medical Inc, Salt Lake City, UT, USA) استفاده شد كه تكرارپذيري آن در مطالعه Azadinia و همكارانش ٢٩/٠ تا ٧٩/٠ گزارش شده است. اين دستگاه داراي ٢ سنسور است كه يكي را بر روي مهره اول توراسيك (١(T و ديگري را بر روي مهره دوازدهم توراسيك (١٢(T قرار ميدهند، زاويه اي كه دستگاه نشان ميدهد را به عنوان زاويه كايفوز توراسيك در نظر ميگيرند.
در اين مطالعه به منظور سنجش حس نيرو از روش خطاي بازسازي استفاده شد. در اين آزمون ابتدا براي اندازه گيري حداكثر نيروي انقباض ارادي كه به عنوان قدرت عضلات اكستانسور تنه در نظر گرفته شد، از شركت كنندگان خواسته شد به منظور گرم كردن خود ٢ انقباض در حد 20% از حداكثر نيروي انقباض ارادي خود را انجام دهند. سپس براي به دست آوردن حداكثر نيروي انقباض ارادي ٣ تكرار صورت گرفته و ميانگين اين ٣ تكرار به عنوان حداكثر نيروي انقباض ارادي در نظر گرفته شد. مدت نگه داشتن هر انقباض ٥ ثانيه بود و ميان تكرارهاي مختلف آزمون 60 ثانيه استراحت وجود داشت.
در حين انجام آزمون، آزمونگر به روش يكسان و با بيان جملات مشابهي شركت كنندگان را براي اعمال حداكثر قدرت تشويق ميكرد.
تمامي آزمونها به حالت دمر اندازه گيري شد. در اين وضعيت به منظور حمايت از فرد دو استرپ در ناحيه ساق و ران و يك استرپ بر روي باسن بسته شد. همچنين به منظور ثابت كردن دينامومتر دستي(JTech Medical Inc, Salt Lake City, UT, USA) در محل موردنظر براي سنجش قدرت عضلات اكستانسور تنه يعني بين زاويه فوقاني دو كتف يك استرپ در ناحيه توراسيك بسته شد. اتمامي سترپها غيرالاستيك بودند. براي انجام آزمون خطاي بازسازي از فرد خواسته شد ميزان ٥٠% از حداكثر قدرت اكستانسيون تنه خود را اعمال كنند، در اين مرحله بينايي فرد حذف نشده و آزمونگر براي يافتن مقدار نيروي مورد نظر به فرد مورد آزمون كمك ميكرد، سپس از فرد خواسته شد به طور مستقل در حالتي كه فيدبك بينايي حذف شده است، ميزان مورد نظر را ٦ بار تكرار كند، بيشترين و كمترين مقدار به دست آمده حذف شد و از ٤ مقدار باقيمانده براي به دست آوردن ميزان خطاي بازسازي استفاده شد. جهت تجزيه و تحليل داده ها از SPSS software, version ١٩ (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) استفاده شد. به منظور مقايسه توزيع متغيرها با توزيع نرمال از Kolmogorov-Smirnov test استفاده شد. در اين مطالعه تمامي متغيرها از توزيع نرمال تبعيت ميكردند. به منظور مقايسه متغيرها در ابتداي مطالعه بين گروه آزمون و كنترل، از Independent samples t-test استفاده شد. جهت بررسي تغييرات زاويه كايفوز، حس نيروي عضلات اكستانسور تنه و قدرت عضلات اكستانسور تنه در هر گروه به صورت جداگانه از Paired samples t-test استفاده شد. همچنين به منظور مقايسه تغييرات بين دو گروه پس از پايان هفته نهم از Independent samples t-test استفاده شد. در اين مطالعه ٥٠/٠P= معنادار در نظر گرفته شد.
يافته ها
در اين مطالعه ٦٢ فرد سالمند در دو گروه آزمون شامل ١٣ فرد با ميانگين سني ٣٦/٤±٨٥/٦٣ سال و گروه كنترل شامل ٣١ فرد با ميانگين سني ٥٢/٣±٩٢/٦٦ سال حضور داشتند (جدول ١). ابتدا زاويه كايفوز، خطاي مطلق حس نيرو و قدرت عضلات اكستانسور تنه پيش از مداخله توسط Independent samples t-test با هم مقايسه شدند كه تفاوت معناداري بين دو گروه وجود نداشت. سپس تغييرات متغيرها در هريك از گروهها به صورت جداگانه توسط Paired samples t-test سنجيده شد كه نتايج نشان داد در گروه آزمون زاويه كايفوز و خطاي مطلق حس نيرو به صورت معنادار كاهش يافته و قدرت عضلات اكستانسور تنه افزايش يافته است. همچنين در گروه كنترل زاويه كايفوز به صورت معنادار افزايش يافته است اما تغييرات خطاي مطلق حس نيرو و قدرت عضلات اكستانسور تنه معنادار نبود. تغييرات زاويه كايفوز، خطاي مطلق حس نيرو و قدرت عضلات اكستانسور تنه توسط Independent samples t-test در انتهاي هفته نهم بين گروه آزمون و كنترل سنجيده شد كه نتايج حاكي از اختلاف معنادار بين دو گروه براي هر سه متغير بود به طوريكه زاويه كايفوز و خطاي مطلق حس نيرو در گروه آزمون به نسبت گروه كنترل كمتر و قدرت عضلات اكستانسور تنه بيشتر بود.
بحث
پژوهش كنوني در صدد بود تا تأثير ارتوز اسپاينومد را بر اصلاح پاسچر كايفوتيك و ظرفيت توليد و كنترل نيروي عضلاني، در سالمندان مبتلا به هايپركايفوز مورد بررسي قرار دهد. نتايج اين مطالعه از كاهش زاويه كايفوز، افزايش قدرت عضله و بهبود توانايي بازسازي و كنترل نيروي عضلاني (حس نيرو) خبر داد. كاهش زاويه كايفوز در نتيجه استفاده از ارتوز در گذشته نيز در مطالعات به اثبات رسيده است.
نویسندگان :
مصطفي حسين آبادي١ مجتبي كامياب١* فاطمه آزادينيا١ جواد صراف زاده٢ 2. گروه فيزيوتراپي، دانشكده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشكي ايران، تهران، ايران. |
دیدگاه خود را بنویسید